ابن شهر آشوب از علی بن ابی حمزه بطائنی روایت کرده:
«در راهی با امام موسی کاظم علیه السلام همراه بودم. ناگهان شیری آمد و دست خود را بر ران مرکبی که امام علیه السلام بر آن سوار بود نهاد. از شدت ترس همگی ما بر جایمان میخکوب شدیم. حضرت توقف فرمود، سپس حضرت مانند کسی که به همهمه ی شیر گوش میدهد به جانب او نظر نمود. آنگاه شیر به کنار راه رفت و امام صورت مبارک خود را به جانب قبله گردانید و دعائی خواند که من نفهمیدم و آنگاه به دست ولایت خود اشاره به شیر نمود، یعنی که برو! شیر همهمه ی طولانی نمود و امام آمین فرمود و آنگاه شیر رفت.
ادامه مطلب...
برچسب ها :
امام موسی کاظم
,
دعای شیر
,
سخن گفتن ائمه با حیوانات
,
حرف زدن حیوانات
,
محبت نر به ماده
,