سفارش تبلیغ
صبا ویژن
منوی اصلی
وصیت شهدا

رزمندگان عاشق الله با شعارهایشان در طول تاریخ اسلام شهادت داده‌اند. که ما می‌رویم تا اسلام و مروجین اسلام باقی بمانند و ما نیز می‌رویم تا امام باشد.

فرازی از وصیت‌نامه

شهید سیدمحمود میرنظامی

آمار و اطلاعات

بازدید امروز : 120
بازدید دیروز : 153
کل بازدید : 1029808
تعداد کل یاد داشت ها : 445
آخرین بازدید : 103/1/10    ساعت : 11:23 ص

بسم الله الرحمن الرحیم

 

مقاله ای که در ادامه می خوانید نقد یکی از تازه ترین دست پخت های هالیوود است. هالیوود اینک به سراغ داستان حضرت نوح (ع) آمده تا مثل همیشه با تحریفات شیطانی خود  از این داستان به خیالش ، چهره این پیامبر بزرگ الهی و به تبع آن چهره دین و خداپرستان را مخدوش کند. ناگفته پیداست فیلمی که یک کمپانی کاملا صهیونیستی مثل هالیوود بسازد چه برداشتی می تواند از دین داشته باشد؛ پس خواندن این مقاله را از دست ندهید.

 

 

به تصویر کشیدن وقایع تاریخی در مدیوم سینما و تلویزیون یک حوزه اساسی است که در مایه‌شناسی فهم جایگاه بسزایی دارد. بخش قابل توجه سینمای هر کشور به آثار تاریخی آن ملت برمی‌­گردد تا بتواند با زنده نگاه داشتن حافظه تاریخی جامعه، از اضمحلال فرهنگی جلوگیری کند. از سوی دیگر اما، غلبه­ بعضی کمپانی های بزرگ سینمایی، همچون تحریف کنندگان همیشگی تاریخ، به سلیقه خود و بالا دست هایشان دست به مصادره­ تاریخ ملل و در نتیجه تحریف آن می­‌زنند. آن چه در جامعه جهانی امروز به چشم می­‌خورد و به بحرانی فرهنگی - تاریخی اشاره دارد؛ تحریف هایی­ است که در سطوح وسیع از طریق رسانه و انکلوپدیاهای فضای سایبر، حافظه­ جوامع گوناگون را دچار تحریف و حتی جعل یا حذف بخشی از آن کرده است.

این دست تحریف­ها از سطح وقایع صرفاً تاریخی نیز عبورکرده و مقدسات مذاهب گوناگون را مورد حمله قرار می­‌دهد؛ آنچه در مدیوم سینما، تئاتر، تلویزیون، تصویرنگاری و ... به طور اخص در مورد اسلام، دستور کار غارتگران فرهنگی غربی واقع شده است. کمپانی­‌های بزرگ هالیوود پس از سنجش آستانه­ صبر ملت­ها با استهزای حضرت نوح (علی نبینا و اله و علیه السلام) در انیمیشن یوگی، این بار با هزینه 125 میلیون دلاری و تحریف مستقیم زندگی این پیامبر اولوالعزم، دست به ساخت سینمایی Noah زده‌اند.

 

نقد فیلم هالیوودی نوح

 نوحی نه توراتی، نه قرآنی

نوح (Russell Crowe) همراه با همسر (Jennifer Connelly) و فرزندانش سام، حام و یافث زندگی می‌کند. آن­ها در راه ملاقات با متوشالح (Anthony Hopkins)، پدر بزرگ نوح، با گروهی از کشته شدگان توسط سربازان توبال کِین مواجه می شوند و دختری به نام ایلا را که زنده مانده با خود همراه می­‌کنند و پس از فرار از دست سربازان توبال کِین به سمت فرشتگانی می­‌روند که به جرم کمک به انسان، در هیبت سنگی، از بهشت عدن به زمین تبعید شده­‌اند.
 

 
نقد فیلم هالیوودی نوح

 رویاهای نوح او را از عذابی نزدیک آگاه می سازد. او دانه ای را که پدربزرگش از بهشت عدن آورده، در دل خاک می­کارد و جنگلی سبز و انبوه از دل زمین می­روید. نوح با کمک فرشتگان، دست به ساخت کشتی‌­ای (Ark) برای در امان ماندن خانواده­اش از طوفان وعده داده شده می­‌زند. در حین ساخت کشتی، حیوانات مختلف در آن جمع شدند و در این بین توبال کِین برای سوار شدن خود و مردمش در کشتی به سمت محل ساخت کشتی می­‌رود. نوح با او مخالفت می­‌کند و توبال کِین وعده­ جنگی عظیم را به او می­‌دهد. پس از شروع طوفان و کشته شدن مردم، توبال کِین به طور مخفیانه داخل کشتی می‌­شود و از طوفان جان سالم به در می­‌برد اما سپس به دست حام کشته می­‌شود.

نوح با مشکلی جدید، حامله شدن همسر سام مواجه می­‌شود و تصمیم الهی را بر کشتن فرزندان او تلقی می­‌کند. چرا که خداوند از خلق انسان­ها پشیمان شده و قصد دارد که زمین از وجود آن­ها پاک شود. اما نوح از اجرای دستور الهی شانه خالی می­‌کند و باعث ادامه حیات انسان بر روی زمین می­‌شود!

یک تیر و چند نشان

      

بسم الله الرحمن الرحیم



برنامه ی چشم بندان ویژه برنامه ای است که به تازگی از شبکه ی نمایش پخش می شد و در آن به نقد فیلم های ضد ایرانی و ضد اسلامی هالیوود و غرب می پرداخت.


در این قسمت ، چشم بندان با حضور حسین سلطان محمدی به نقد فیلم هالیوودی و اسلام هراسانه ی محاصره (Siege ) پرداخته است که با کیفیت خوب می توانید در سایت زیر ببینید.

 

ادامه مطلب...




برچسب ها : هالیوود  , اسلام هراسی  , تروریست  , چشم بندان  , شبکه نمایش  , فیلم ضد اسلامی  , نقد فیلم محاصره(Siege)  ,


      

بسم الله الرحمن الرحیم

برنامه ی چشم بندان ویژه برنامه ای است که به تازگی از شبکه ی نمایش پخش می شد و در آن به نقد فیلم های ضد ایرانی و ضد اسلامی هالیوود و غرب می پرداخت.
در این قسمت ، چشم بندان به نقد فیلم ضد ایرانی آرگو پرداخته است.



برای دیدن و دانلود این برنامه کلیک کنید






برچسب ها : اسکار  , هالیوود  , نقد فیلم  , فیلم ضد ایرانی آرگو  , چشم بندان  , شبکه نمایش  , تسخیر لانه جاسوسی  , نقد آرگو  ,

      

تصویر مسلمانان فلسطین در شمایل زامبی، ارائه کاربردی جدید برای دیوار حائل و تبدیل فلسطین به Zombieland و تبلیغ جنگ جهانی که یک طرف مظلومان صهیونیست و طرف دیگر زامبی‌های مسلمان هستند(!) نشان از مرحله جدید اسلام‌هراسی در هالیوود دارد.

 

خبرگزاری فارس: آخرین روایت هالیوود از آخرالزمان؛ فلسطین سرزمین زامبی‌ها می‌شود+عکس ‌و فیلم

خبرگزاری فارس ـ راهبرد فرهنگ: فرهنگ عامه تولیدی توسط دستگاه فرهنگی آمریکا به عنوان یک فرهنگِ آنتاگونیست‌پرور، همواره ضد قهرمان‌های عدیده‌ای را به جامعه بشریت معرفی کرده است؛ خون آشام، دراکولا، مومیایی و گرگینه فقط نمونه‌هایی از این ضد قهرمان‌ها هستند که مخصوصا با ظهور هالیوود بر شهرتشان روز به روز افزوده شد.

این روند خلق ضد قهرمان‌ها تا آنجا پیش رفت که در سال 1968 فیلم «Night of The Living Dead» یا «شبی که زندگی مرد» توسط جرج رومرو (George A. Romero) ساخته شد و در پی آن ضد قهرمان جدیدی با عنوان «زامبی» رسما وارد ادبیات عامیانه مردم دنیا شد گرچه موجودی به نام زامبی پیش از این هم در فرهنگ عامه امریکا وجود داشت، ولی روایت‌های جرج رومرو انسجام تازه‌ای به آن بخشید و به‌خاطر همین بود که بسیاری، فیلم‌های او را آغازگر ژانر زامبی عنوان کرده‌اند.

زامبی‌ها، مرده‌های متحرکِ ترسناک و بی‌مغز و بی‌روحی هستند که معمولا آرام حرکت می‌کنند و علاقه زیادی به خوردن گوشت و مغز انسان دارند و از طریق گاز گرفتن و وارد کردن بزاق خود به بدن قربانیان‌شان آنها را همانند خود به یک مرده متحرک تبدیل می‌کنند.

فیلمهای  «Dawn of the Dead (1978)» «Day of the Dead (1985)»، «Beetle Juice (1988)» ، Shaun of the Dead (2004)، 28 Weeks Later (2007)، I Am Legend (2007)، Zombieland (2009) و سری فیلمهایِ Resident Evil که از روی بازی کامپیوتری معروفی به همین عنوان ساخته شده‌اند، فقط نمونه‌هایی از فیلم‌های فراوان ساخته شده با محوریت زامبی‌ها است.

 

 

 

این حجم تاثیرگذاری زامبی‌ها تا جایی است که پس از ساخت بازی Resident Evil در کنسول پلی‌استیشن در سال 1996 و موفقیت چشم‌گیر فروش جهانی آن، لقب نخستین بازی کامپیوتری که فیلم سینمایی آن ساخته شد به این بازی زامبی‌محور تعلق گرفت و نخستین قسمت از فیلم آن که تاکنون 5 قسمت از آن ساخته شده است در سال 2002 ساخته شد.

 

 

سمت راست: فیلم رزیدنت – سمت چپ: گیم رزیدنت اویل

 

همچنین پس از ورود زامبی‌ها به سریال‌های تلویزیونی، «فرانک دارابونت» کارگردان معروف فیلم «رهایی از شائوشنگ» در سال 2010 شروع به ساخت سریالی با عنوان «The Walking Dead» و با موضوع فراگیر شدن ویروسِ زامبی در آخرالزمان نمود که تا امروز سه فصل از آن پخش شده است و آخرین قسمت از فصل سوم این سریال در سیستم سنجش مخاطب تلویزیونی نیلسن (Nielsen ratings) در آمریکا رکورد تعداد بیننده یک سریال درام تلویزیونی را شکست.

 

 

پوستر سریال «مرده های متحرک»

 

این روند پروپاگاندا برای زامبی تا جایی پیش رفته که هر سال 12 اکتبر روز جهانی زامبی نامگذاری شده و در آمریکا و بسیاری از کشورهای اروپایی در این روز مردم با ظاهری زامبی‌گونه به خیابان آمده و کارناوال زامبی(Zombie walk) برگزار می‌کنند.

 

 

12 اکتبر، روز کارناوال زامبی

 

با یک بررسی آماری در سایت IMDb این طور بدست آمد که از سال 1966 تا امروز حدودا 300 فیلم با موضوع یا حضور زامبی‌ها در سینمای جهان ساخته شده که بیش از نصف این آثار یعنی چیزی حدود 158 فیلم از این بین، بعد از سال 2001 میلادی ساخته شده‌اند.

اگر نموداری رسم کنیم که محور افقی آن بازه‌های پنج ساله از سال 1966 تا 2013 بوده و محور عمودی آن تعداد فیلم‌های با موضوع زامبیِ ساخته شده در هر یک از این بازه‌ها باشد نتایج بسیار مهم و قابل توجهی بدست می‌آید.

 

 

روند تولید فیلمهای با موضوع زامبی

 

این نمودار نشان می‌دهد که روند تولید آثار مرتبط با زامبی تا حوالی سال 1990 رو به افزایش بوده و پس از آن تا سال 2001 رو به کاهش می‌گذارد و سپس از سال 2001 تا 2013 روند این تولیدات با شیب بسیار زیادی نسبت به قبل افزایش می‌یابد. اگر رخدادهای مهم این سال‌ها را بررسی کنیم متوجه می‌شویم که روند رو به رشد اول تا سال 1990-1991 همزمان است با پایان جنگ سرد و فروپاشی شوروی سابق، در این برهه از زمان، دو جریان در سینمای آمریکا قوت می‌گیرد، یکی جریان شوروی‌هراسی و یکی جریان زامبی‌هراسی که هر دو جریان، صاحب فیلم‌های مهمی در دهه 80 میلادی هستند.

بعد از جنگ سرد مشاهده می‌کنیم که آمریکا که آن روزها به قطب بلامنازع دنیا تبدیل شده است کمی آتش توپخانه سینمای خود را کاهش داده و جریانات دشمن‌هراسانه را در سینمای خود به شدت فرو می‌کاهد اما با ظهور القاعده و طالبان و واقعه یازده سپتامبر که خود آمریکا نقشی اساسی در شکل گیری آن داشت شاهد آن هستیم که روند ساخت فیلم‌های با موضوع زامبی به شدت در سینما و تلویزیون آمریکا سرعت می‌گیرد تا جاییکه همانطور که گفته شد تعداد فیلم‌ها و سریال‌های زامبی محورِ تولیدی بعد از سال 2001 از تمام تولیدات پیش از آن بیشتر است.

در واقع این اسلام بود که در این سال‌ها قدرتش رو به افزایش بود و آمریکا می‌خواست با پدید آوردن طالبان، پنجه در چهره اسلام بیافکند و با حضور مستقیم نظامی خود در منطقه خاورمیانه از رشد این قدرت نوظهور جلوگیری به عمل آورد و این شد که این بار روند اسلام‌هراسی و روند زامبی‌هراسی در آمریکا به‌طور همزمان رو به رشد و افزایش گذاشت.

از آنجا که زامبی یک موجود خیالی است هر نویسنده و کارگردانی تغییر و تحولی در ویژگی‌ها و داستان‌های مرتبط با زامبی‌ها ایجاد می‌کند؛ این ابداعات در سال‌های گذشته به خلق لغات و مفاهیم جدیدی مرتبط با زامبی‌ها منتهی شده است.

یکی از این لغات جدید لغت «Zombieland» (سرزمین زامبی‌ها) است که توسط فیلمی با همین نام در سال 2009 پا به ادبیات زامبی‌ئی گذاشت؛ همچنین در همین سال 2009 برای اولین بار لغت زامبی به یک گروه نسبت داده شد و در این سال در نروژ فیلمی ساخته شد به نام «Dead Snow» (برف مرده) که در آن نازی‌ها در شمایلِ زامبی به خطری برای پایان زندگی بشریت تبدیل شدند.

از سوی دیگر دو مفهوم «زامبی» و «آخرالزمان» (Apocalypse) تا جایی به هم گره خورده‌اند که عبارتی با عنوان «Zombie apocalypse» تبدیل به یک کلید واژه در تمام فیلم‌ها و داستان‌های زامبی‌ئی شده است چرا که زامبی‌ها همواره به مانند ویروس به دنبال شیوع دادن بیماری خود به تمام بشریت بوده و خبر از نزدیک بودن پایان حیات بشریت می‌دهند.

همچنین لغت «تروریست» که پس از سال 2000 بطور فزاینده‌ای در ادبیات آمریکایی به مسلمانان نسبت داده می‌شد در این سال‌ها کنار لغت زامبی قرار گرفت و زامبی‌ها گاهی اوقات در قالب تروریست در فیلم‌ها نمایان شدند.

 

 

پوستر فیلم نروژی Dead Snow که در آن نازی ها در قالب زامبی به دنیا بازگشته اند

 

اواسط سال 2011 بود که اوباما اعلام کرد در یک عملیات سری، نیروهای ویژه آمریکا در پاکستان موفق شده‌اند «اسامه بن لادن» را به ضرب گلوله بکشند و جنازه آن را در اختیار بگیرند؛ مدتی نگذشت که مقامات آمریکایی اعلام کردند: «از آنجا که پیدا کردن کشوری که مایل به پذیرفتن باقی‌مانده این تروریست تحت تعقیب باشد، کار دشواری بود، جنازه وی با رعایت سنت‌های اسلامی به دریا انداخته شد!» تنها یک سال از این رخداد گذشته بود که سیر ساختن فیلم‌ها و مستندهای مرتبط با دستگیر کردن بن لادن آغاز شد.

برگزاری انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در سال 2012 ساخت این فیلم‌ها را معنادارتر می کرد. «Zero Dark Thirty» (سی دقیقه بامداد) مطرح‌ترین فیلمی است که با موضوع داستان دستگیری بن لادن، توسط «کاترین بیگلو» در سال 2012 ساخته شد و با رانت، به‌طور محدود اکران خود را 10 روز پیش از پایان سال 2012 (19 دسامبر 2012) آغاز کرد تا بتواند در اسکار 2013 شرکت کند و جوایز عدیده‌ای را از آن خود نماید.

اما پیش از این فیلم، نخستین فیلمی که راجع به بن‌لادن ساخته شد، فیلمی بود با عنوان «Osombie» که نام آن تشکیل شده بود از دو لغت «Osame + Zombie». فیلمی آمریکایی و به ظاهر مستقل که در سالروزِ مرگ بن‌لادن برای نخستین بار اکران شد و در ذیل عنوان آن نوشته شده بود: «The Axis of Evil Dead» (مرگ محور شرارت) اما محتوای آن معنای دیگری داشت.

در ابتدای این فیلم نشان داده می‌شود که جنازه بن‌لادن به آب افتاده می‌شود و سپس بن لادن در ظاهر یک زامبی این بار از دریا ظهور می‌کند و سپس به افغانستان رفته و ارتشی از زامبی‌های مسلمان تشکیل می‌دهد تا آخرالزمان را برپا کرده و دنیا را نابود کند.

در این فیلم که چندان هم صدا نکرد برای اولین بار دو جریان اسلام‌هراسی و زامبی‌هراسی به هم رسیدند و برچسب زامبی به مسلمانان نسبت داده شد؛ زامبی‌هایی که الله‌اکبرگویان به‌دنبال خوردن گوشت دیگر انسان‌ها و انتقال ویروس خود به آنها هستند.

 

 

پوستر فیلم Osombie، ساخت سالِ 2012، نفرِ وسطِ پوستر، زامبی شده ی بن لادن است!

 

 

 

 

اول فوریه 2013 بود که نخستین فیلم زامبی‌ئی امسال با نام «Warm Bodies» ساخته شد؛ این فیلم در ژانر نوظهور کمدی ـ ترسناک ساخته شده و داستانش راجع به یک زامبی است که پس از رخ دادن آخرالزمان می‌خواهد دوباره به زندگی عادی بازگردد.

در این فیلم نشان داده می‌شود که تنها بازماندگان بشریت در آمریکا دیوار حائلی بین خودشان و زامبی‌ها کشیده‌اند که مانع ورود زامبی‌ها به محل زندگیشان شود.

این فیلم در گیشه هم موفق عمل کرد و در اکران جهانی توانست تقریبا دو برابرِ بودجه 57 میلیون دلاری خود فروش داشته باشد.

 

 

تصویر دیوار حائل بین انسانها و زامبیها در فیلم Warm Bodies ساخته سال 2013

 

پس تا اینجا اشاره شد به هم نشین‌شدن کلمه «زامبی» با مفاهیم و عباراتی همچون «اسلام»، «دیوار حائل»، «تروریسم»، «آخرالزمان» و «سرزمین زامبی‌ها» اما در هفته‌ای که گذشت فیلمی در 3600 سالن در آمریکا رونمایی شد که در آن از زامبی‌هایی با مختصاتی جدید پرده برداری شد.

فیلمنامه فیلم «World War Z» (جنگ جهانی زِد) با بازی بازیگر سوپراستار مطرح امریکایی، «برد پیت» برگرفته از کتابی با همین عنوان است. کتاب «جنگ جهانی زِد: تاریخ شفاهی جنگ زامبی‌ها» نوشته «Max Brooks» انتشار یافته در سال 2006 است و مکس بروکس که یهودیت را از پدرش به ارث برده است فوق تخصص نگارش داستان‌های مرتبط با زامبی‌هاست.

 

 

سمت چپ «مکس بروکز»، سمت راست پدر یهودی مکس

 

به نظر می رسد که نام World War Z ناظر به سه محتوا انتخاب شده است. دو محتوای اول در نخستین لایه و محتوای سوم در لایه بعدی به نظر می‌رسند؛ حرف Z نخستین حرف عبارت Zombie است، از سوی دیگر آخرین حرف از حروف الفبای انگلیسی هم هست که می تواند کنایه‌ای باشد از آخرین جنگ جهانی که یک پای این آخرالزمان را زامبی‌ها تشکیل می‌دهند اما از آنجا که عبارت «Zionist» (صهیونیست) هم با Z شروع می‌شود، می‌توان اینطور احتمال داد که با توجه به محتوای فیلم و کتاب، خالقان این اثر پای دیگر جنگ جهانی آخر را صهیونیست‌ها می‌دانند؛ نبردی آخرالزمانی بین زامبی‌ها و صهیونیست‌ها.

 

 

پوستر فیلم «جنگ جهانی زِد» با بازی «برد پیت»

 

داستان کتاب که در فیلم با مقداری تغییر و تخلیص مواجه شده است راجع به شیوع ویروس زامبی از یک کودک چینی است؛ این ویروس از چین شروع می‌شود و به تدریج سراسر دنیا را فرا می‌گیرد اما محل اصلی جنگ زامبی‌ها بیت‌المقدس یا به قول صهیونیست‌ها اورشلیم است، جایی‌که صهیونیستها از ترس زامبی‌های فلسطینی پشت دیوار حائل در حال عبادت هستند و توسط دیوار حائل می‌خواهند مانع رسیدن ویروس زامبی‌ها به سرزمین‌های اشغالی شوند.

نحوه به تصویر کشیدن مسلمانان فلسطینی در شمایل زامبی و ارائه کاربردی جدید برای دیوار حائل (مانع شدن از ورود زامبی‌های فلسطینی به خاک اسرائیل) و تبدیل فلسطین به Zombieland (سرزمین زامبی‌ها) و تبلیغ جنگ جهانی‌ئی که یک طرف آن مظلومان صهیونیست و طرف دیگر آن زامبی‌های مسلمان هستند! همه و همه عبارات و محتواهای تازه‌ای هستند که با مسیری که در ابتدای متن ترسیم شد به نظر می‌رسد روند اسلام‌هراسی در سینمای هالیوود را وارد مرحله تازه‌ای کرده‌اند.

 

 

مسلمانان زامبی شده فلسطینی در حال بالا رفتن از دیوار حائل و هجوم به سمت اسرائیلی ها!

 

همه آنچه از نظر گذشت آن زمان جالب‌تر می‌شود که متوجه می شویم فیلم «جنگ جهانی زد» با بودجه تولید 190 میلیون دلاری پرخرج‌ترین فیلم تاریخ سینمای زامبی است که بودجه نهایی آن در سایت «Boxoffice»، مبلغ 260 میلیون دلار قید شده است. یعنی بودجه‌ای که 6 کمپانی سرمایه‌گذار این فیلم یعنی Plan B Entertainment، Apparatus Productions، GK Films، Hemisphere Media Capital، Latina Pictures و Paramount Pictures فقط برای تبلیغات این فیلم خرج کرده‌اند، رقم سرسام آوری بالغ بر 70 میلیون دلار است!

نکته قابل تامل دیگر هم سه بار تغییر در تخمین بودجه فیلم در سایت IMDb است که ابتدا بودجه این فیلم را 200 میلیون دلار و پس از سه روز 170 میلیون دلار و در نهایت 190 میلیون دلار اعلام کرد! رقمی که به نظر می‌رسد بخاطر ترس از عدم فروش مناسب جهانی با کمی تزلزل اعلام می‌شود تا شکست احتمالی این فیلم در گیشه آنچنان که باید و شاید به نظر نرسد. چرا که در اولین هفته اکران در جهان، این فیلم تنها با 169 میلیون دلار فروش (90 میلیون پایین‌تر از بودجه خود) در مقام دوم گیشه و پس از انیمیشن «دانشگاه هیولاها» قرار گرفت.

 

 

بودجه مجموع فیلم در سایت گیشه امریکا Boxoffice

 

اما هنوز جای این سوال باقی می‌ماند که چرا 260 میلیون دلار برای یک فیلم خرج می‌شود تا دو عبارت زامبی و اسلام در قالبی آخرالزمانی همنشین شوند؟ از دیدگاه سرمایه‌گذاران هالیوود چه ارتباطی بین مسلمانان و زامبی‌ها وجود دارد؟ شاید بتوان بهترین پاسخ‌ها را در دو مصاحبه مکس بروکز به عنوان تئوری پرداز زامبی‌ها و نویسنده کتاب «جنگ جهانی زِد» یافت.

در مصاحبه اولی که در تاریخ 15 ژانویه 2009 با هفته نامه خبری Publishers Weekly آمریکا انجام شده وی تاکید می‌کند که معتقد است «زامبی‌ها این اجازه را به مردم می‌دهند که با نگرانی‌هایشان راجع به پایان دنیا کنار بیایند.»

بروکز در ادامه می‌افزاید: زامبی‌ها من را بیش از هر موجود افسانه‌ای دیگر می‌ترسانند، چرا که آنها تمام قانون‌ها را می‌شکنند؛ برای یافتن گرگینه‌ها، خون آشام‌ها، مومیایی‌ها و کوسه‌های غول پیکر بایست به دنبالشان بگردی ولی زامبی‌ها خودشان به سوی تو می‌آیند. زامبی‌ها مثل یک نابودگر عمل نمی‌کنند، بلکه مثل یک ویروس عمل می‌کنند و این دلیل اصلی ترس من از آنهاست. یک نابودگر به طور طبیعی باهوش است ... ولی ویروس فقط می‌خواهد گسترش پیدا کند، آلوده و نابود کند، برایش مهم نیست که چه اتفاقی می‌افتد، یک نوع بی‌فکری پشت رفتارهای اوست

در جای دیگر مکس بروکز در مصاحبه‌ای که در تاریخ 19 سپتامبر 2008 با واشنگتن‌پست انجام می‌دهد، در پاسخ به سوالی راجع به اینکه «چگونه تروریست‌ها و زامبی‌ها را در کنار هم قرار داده و مقایسه می‌کند»، می‌گوید: «فقدان قدرت فکر کردن همیشه آن چیزی است که باعث ترس من از زامبی‌ها می‌شود، ایده‌ای که می‌گوید هیچ سرزمین بی طرفی وجود ندارد، هیچ اتاق مذاکره‌ای وجود ندارد ... هرگونه افراطی‌گریِ غیرعقلانی مرا می‌ترساند و ما در دورانی زندگی می‌کنیم که پر است از افراطی‌گری‌ها.»

 

 

 

متاسفانه مجال ارائه براهین در این نوشتار محیا نیست وگرنه می‌شد به سادگی تایید کرد که تمامی ویژگی‌هایی که مکس بروکز به عنوان یکی از تئوری‌پردازان زامبی‌ها مطرح می‌کند دقیقا همان خطوطی هستند که سالهاست دستگاه تبلیغاتی امریکا آنها را علیه «اسلامِ مقاومت» استفاده می‌کند؛ ویژگی هایی نظیر «افراطی‌گری»، «عدم پیروی از قانون‌های جهانی»، «حرکت ویروس‌وار»، «حرکاتی که نتیجه‌اش برایشان مهم نیست»، «حملات انتحاری»، «بی‌فکر و غیرمنطقی و غیرقابل مذاکره بودن» و...

در پایان این نوشتار اشاره‌ای می‌کنم به بخشی از داستان کتاب World War Z که با توجه به نسخه منتشر شده در فضای مجازی از فیلم این کتاب و خلاصه‌ها و مطالب نوشته شده راجع به این فیلم به نظر می‌رسد این بخش از کتاب در فیلم آورده نشده است.

در فیلم اشاره می‌شود که ویروس زامبی به پاکستان می‌رسد و سپس زامبی‌های مسلمان پاکستانی از طریق مرز وارد خاک ایران می‌شوند. وقتی تلاش‌های دولت ایران برای جلوگیری از ورود زامبی‌ها به داخل خاک ایران جواب نمی‌دهد، ایران تلاش می‌کند با بمب های هسته‌ایِ خود! به پاکستان حمله کرده و زامبی‌ها را متوقف کند، بدین صورت جنگی هسته‌ای بین ایران و پاکستان رخ می‌دهد که در انتهای آن هر دو کشور بطور کامل نابود می‌شوند! این عبارات را بچسبانید به سکانسهای انتهایی فیلم «آرگو»، جاییکه سربازان سپاه ایران در فرودگاه، شبیه به زامبی‌ها به سمت دیپلمات‌های امریکایی حمله‌ور می‌شوند و سلاح‌های کلاشینکف خود را در دستان‌شان بالا نگه می‌دارند و اصلا تعجب نکنید که تمدن مدرن به انتهای راه رسیده آمریکایی امسال در قسمت دوم فیلم 300 که توسط یک اسرائیلیِ فیلم اولی ساخته شده و قرار است در ماه آگوست امسال رونمایی شود، این بار ایرانی‌ها را در نسبتی مستقیم با زامبی‌ها قرار دهد.

 

گزارش از «محمد صادق باطنی»

 






برچسب ها : هالیوود  , ایران هراسی  , آخرالزمان  , اسلام هراسی  , صهیونیست  , زامبی  , نقد فیلم  ,

      

 

نوسترآداموس به راستی کیست؟ آیا او پیشگویی صادق است یا شارلاتانی است یهودی؟ پروژه های فراماسونری یهود برای بازی با عقاید و باورهای مردم چگونه و به دست چه افرادی اجرا می شود؟ چرا کتاب این پیشگو در 5 قرن گذشته، مکرر چاپ شده است؟ آیا در این مورد هم با افسانه ای همچون افسانه هولوکاست رویرو هستیم؟ برای رازگشایی از این افسانه پانصد ساله یهودی، با گزارش ویژه زیر همراه باشید.....

 

 

 

 

شعبده بازی اخیر در روزهای پایانی سال 2012 تنها یکی از پروژه های فراماسونری یهود برای بازی با عقاید و باورهای آخرالزمانی مردم جهان بود.

یکی از مراجع عمده فراماسونری در پیشگویی های جهانی، یهودی کابالیستی به نام "نوستر آداموس" است که آمیزه ای از سحر، تعالیم کابالایی یهود، قدرت سرودن شعر، حرص جمع آوری ثروت و نیز خواص تخدیری گیاهان، او را به تهیه مواد لازم برای نشخوار چندین قرنی اشاعه دهندگان فراماسونر خرافه گرایی موفق کرد.


افسانه 500 ساله نوسترآداموس

یکی از تمهیدات فراماسونری تحت استیلای یهود مبتلا کردن مردمان جهان به خرافه پرستی و خرافه گرایی بوده است. حجم تلاش و سرمایه گذاری تشکیلات فراماسونری برای نفوذ دادن خرافاتی که زایل کننده قدرت تعقل و تفکر توده ها بوده و آنها را به انفعالی رام کننده در برابر حوادث پیرامون جامعه می کشاند به اندازه ای بزرگ بوده است که حتی توانسته بشر غربی امروزی مدعی عقلانیت و دانش و تفکر را نیز به بازیچه بگیرد (هجوم اروپاییان به روستایی در فرانسه برای در امان ماندن از نابودی 21 دسامبر 2012 و بسیاری موارد دیگر).

شعبده بازی اخیر در روزهای پایانی سال 2012 تنها یکی از پروژه های فراماسونری یهود برای بازی با عقاید و باورهای آخرالزمانی مردم جهان و لوث کردن موضوعات پیرامون آن همچون ظهور منجی آخرالزمان و حکومت جهانی عدالت بود که با سرمایه گذاری چندین ساله و میلیون ها دلاری اختصاص یافته از سوی زرسالاران یهود پیگیری شد.


اشاعه خرافه از بزرگترین دستاویزهای فراماسونری برای منفعل کردن جوامع بوده است.

در این مقاله سعی خواهیم داشت به معرفی یکی از منابع ویژه دستگاه تبلیغاتی فراماسونری در مورد پیشگویی ها و پیش بینی ها بپردازیم. یکی از مراجع عمده فراماسونری در پیشگویی های جهانی یهودی کابالیستی به نام "نوسترآداموس" است که با توجه به زندگی او شهرت و زنده ماندن نام و یاد او در تاریخ به خودی خود موضوع مشکوک و عجیبی به نظر می رسد. البته استفاده مکرر فراماسونری یهود از پیشگویی های او برای توجیه اتفاقات جهانی خود نشانگر وجود حقایق پشت پرده فراوانی است.


خانواده و کودکی نوستر آداموس  

میشل نوتردامی که به "نوستر آداموس" شهرت یافته است فرزند یک خانواده یهودی ساکن پرونس فرانسه بود. او در 21 دسامبر 1503 میلادی متولد شد و در دوم ژوئیه 1566 با به جا گذاشتن ثروت خوبی برای اطرافیانش مرد. همچون اکثر یهودیان، خانواده میشل نیز به نوعی با نظام اقتصادی وقت در ارتباط بودند. خانواده ‏های پدری و مادری او به گردآوری مالیات از روستاییان اشتغال داشتند و از قبل این رانت خواری شرایط خوبی را برای خود ساخته بودند.

پدر او "پیر دی نستردام" بود که پس از ازدواج با یک زن کاتولیک در ظاهر به مسیحیت گرویده بود ولی فرزندانش از جمله میشل را برای تربیت بر اساس آیین یهود به پدربزرگ سپرد. پدر بزرگ پدری میشل از بزرگان خاندان اسرائیلی ایساچار بود و در تربیت میشل بر اساس خصلت یهودیان سنگ تمام گذاشت و او را به وارد شدن به حرفه پزشکی تشویق کرد.


میشل تحت تربیت پدربزرگش
با ارزش ها و ایدئولوژی های یهودیت زرسالار آشنا شد.


تحصیلات

پس از پی ریزی شخصیت نوستر آداموس توسط پدر بزرگش او در 15 سالگی وارد دانشگاه اوینگتن شد و به درس هایی مانند دستور زبان، علوم بلاغه و منطق پرداخت. ورود او به دانشگاه مصادف با شیوع بیماری "مرگ سیاه یا طاعون"  و تعطیلی دانشگاه شد. اما میشل به یکی دیگر از شغل های موروثی یهودیان روی آورد و به عطاری و پزشکی و معالجه بیماران پرداخت و چند سال بعد طبق وصیت پدر بزرگش برای تحصیل طب وارد دانشگاه "مون‌پلیه" شد.

میشل به دلیل عدم توجه به دروس دانشگاهی و اصرار بر شیوه های عطاری از دانشگاه اخراج شد و یکی دیگر از کارهای موروثی یهودیان یعنی ساختن داروهای تقلبی را در پیش گرفت.

میشل همچون راکفلر معاصر به فروش داروهای تقلبی روی آورد.

"قرص رز" که توسط میشل برای درمان طاعون ساخته شده بود چیزی مانند شیشه های نفت سیاه راکفلر یهودی برای درمان سرطان بود؛ شیشه هایی که راکفلر به عنوان یک فروشنده دوره گرد دارو توانست از آن ثروت هنگفتی را به دست آورد.

قرص رز نیز برای نوستر آداموس درآمد زیادی داشت. جالب توجه است که همسر و دو تن از فرزندانش با ابتلا به طاعون جان سپردند و قرص رز نتوانست کاری برای آنها انجام دهد!


علاقه مندی ها

نوستر آداموس تحت تربیت پدر بزرگش به سحر و جادو علاقه فراوانی پیدا کرده بود و به نجوم و ریاضیات نیز دلبستگی خاصی داشت. برای تکمیل آنچه که از پدر بزرگ یاد گرفته بود مدتی را در ایتالیا گذراند و از محافل یهودی آنجا تعالیم کابالا یا عرفان یهودی را آموخت. هنگام تحصیل در "مونت پلیه" نیز به سرودن شعر و نوشتن قطعات ادبی می پرداخت. خود را دوست دار ستارگان می نامید و خورشید را مرکز جهان می دانست و درمان و رفتن به حالت خلسه با استفاده از گیاهان را بسیار مهم تلقی می کرد. به ساختن زمادها و اقلام آرایشی گیاهی نیز دلبستگی خاصی داشت و جزوه هایی در این مورد نوشته بود. در نوشته های طبی و پزشکی او سرقت علمی و کپی برداری از منابع دیگر به وفور به چشم می خورد.

میشل، جادوگری یهودی و رمز و راز متون عرفان کابالایی را در ایتالیا به خوبی آموخت.

او قبل از آن که بخواهد پیشگویی های خود را بنویسد به نگارش تقویم سالانه پرداخت. در 1550 میلادی میشل نخستین تقویم نجومی خود را که در آن پیش‌‌گویی‌هایی درباره اوضاع جوی سال بعد انجام شده بود؛ منتشر کرد. این تقویم با استقبال فراوانی مواجه شد و از نظر مالی برای میشل خوب تمام شد. شاید انگیزه نوشتن پیشگویی هایی برای 500 سال بعد بازار داغ فروش این نوع اقلام در اروپای قبل از رنسانس بوده است. در نتیجه، آمیزه ای از سحر، تعالیم کابالایی یهود، قدرت سرودن شعر، حرص جمع آوری ثروت و نیز خواص تخدیری گیاهان در وجود میشل احوالاتی را به وجود آورد که او با سفر به شمال شرق فرانسه در دیری به نام "اوروال" ساکن شد و رباعیات پیشگویی خود را در آنجا نوشت.

نوستر آداموس با انتشار تقویم های سالانه پول هنگفتی به جیب زد.

به دنبال پول و نفوذ به کانون قدرت

بدون نفوذ به کانون قدرت، میشل در اهتمام به یکی از مهمترین اهداف و روش کار یهودیان کوتاهی می کرد. گفتیم که تقویم نجومی سال 1550 برای میشل نفع مالی فراوانی داشت. او پس از موفقیت مالی تقویم خود تصمیم گرفت هر سال یک یا چند سالنامه نجومی منتشر کند. برخی از اطرافیان پدری و مادری میشل قبلا توانسته بودند به جمع اشراف و صاحب منصبان وقت وارد شوند. سال نامه‌های نجومی بهانه خوبی برای معرفی میشل به دربار، نجیب زادگان و دیگر اشخاص مهم بود.
به خصوص زنان درباری و اشراف پس از شنیدن مهارت میشل در پیشگویی و سحر جادو برای کسب اطلاع از تعداد معشوقه های آشکار و نهان شوهران هوس بازشان مشتاق بودند. در نتیجه تقاضای طالع بینی و اظهار نظر در مورد آینده به سوی نوستر آداموس سرازیر شد.

کانون های کابالایی با تبلیغ و حمایت از میشل
او را به اشراف و دربار اروپا معرفی کردند.

کارهای نوستر آداموس از سال 1550 تا زمان مرگش هر ساله منتشر می‌شدند و علاوه بر اشاعه نام و آوازه اش ثروت هم برای او می آوردند.  در واقع راز تبلیغ و جاودانه سازی میشل را از همین جا باید پیگیری کرد. گروهی وجود داشته اند که با تبلیغ و شناساندن میشل در جمع اشراف او را برای مقاصد بعدی آماده  می کرده اند و الا نه او پزشک حاذقی بود و نه در هیچ یک از علاقه مندی هایش از جمله ادبیات و ریاضیات به جایی رسیده بود.

رهبران کابالای یهود برای خرافه پردازی و نفوذ به دربار پادشاهان و بزرگان نیاز به موضوعی خارق العاده داشتند که انحصاری بوده و در توان هر کسی هم نباشد. سحر، جادو و پیشگویی دست آویز خوبی بود. با این حال میشل نمی توانست خارج از چارچوب ارکان قدرت و بدون پرداخت حق آنها به فعالیت های خود ادامه دهد.

از این رو با کلیسای کاتولیک که پدرش به ظاهر پیرو آن بود مناسبات خوبی داشت. در حقیقت نوستراداموس با کلیسا به عنوان یک پیشگو و شفابخش همکاری می کرد و در عوض از حمایت کلیسا (و یا پیش فراماسونرهای نفوذی در آن) برخوردار می شد. اما در سال 1561 میشل در مورد سالنامه 1562 به بیانی تک خوری کرده بود و در نتیجه از سوی کلیسا مدتی را در زندان گذراند.

شهرت نوستر آداموس که با تبلیغات و حمایت های گسترده محافل کابالایی یهود به دست آمده بود بالاخره کار خود را کرد و کاترین مدیچی ملکه فرانسه و پسرش شارل نهم، او را به عنوان پزشک، مشاور و منجم به دربار فراخواندند. بدین ترتیب داستان نفوذ استر یهودی به دربار پادشاه ایران باستان به عنوان ملکه این بار برای نوستر آداموس به صورت پزشک دربار تکرار شد.

نوستر آداموس با جعل و سرقت، کتاب هایی نوشت
و در بازار داغ اروپای پیش از رنسانس به نان و نوایی رسید.

نوستر آداموس به ثروت اندوزی و کسب قدرت در دربار ادامه داد و بعد از مرگ همسرش با یک بیوه ثروتمند به نام "آن پونسارد" ازدواج کرد. میشل و آن در سایه حمایت های دربار توانستند در عرض یک سال، 1556 تا 1567، یک سیزدهم سهام پروژه عظیم کانال آبیاری منطقه بی آب "سالون" از آب رودخانه دورانس را به دست آورند. ارتقاء میشل در دربار فرانسه همچنان ادامه داشت و این بار ملکه کاترین، همسر هنری دوم پادشاه فرانسه در سال 1555 او را به پاریس فرا خواند. نوستر آداموس از این زمان به بعد توانست به مرکزی ترین منابع قدرت وقت نفوذ کند به طوری که هنگام مرگش در سال 1566 مشاور و پزشک مخصوص پادشاه بود.


مهمل بافی و سرقت ادبی: پیشگویی ها

کتاب یک هزار پیشگویی او، همان چیزی است که امروزه نوستر آداموس را مشهور ساخته و نام او را هر از چندگاهی بر سر زبان ها می اندازد. او در ان کتاب لغات و اصطلاحات یونانی، ایتالیایی، لاتین و زبان‌های منطقه‌ای را با هم تلفیق کرده است و با ساختن ملغمه ای مبهم راه را برای هرگونه تاویل و تفسیری از نوشته هایش باز گذاشته است. به نظر می رسد نوستر آداموس سفارش تهیه و نوشتن متنی را دریافت کرده است که دارای ویژگی های لازم برای بهره برداری ها و تبلیغات و خرافه پردازی های طولانی مدت آتی باشد. در سال 1555 کتاب پیشگویی‏ های نوستراداموس در لیون چاپ شد و برایش شهرت فراوان به ارمغان آورد.

تا کنون هیچ کدام از پیشگوی های نوستر آداموس در عالم واقع تایید نشده اند.

نوستر آداموس حتی از آثار پیشگو های قبل از خود که فاصله زمانی چندانی هم با او نداشته اند سرقت کرده و به نا خود گردآوری کرده است. ریچارد روست یکی از پیشگویانی بوده که قبل از نوستر اداموس می زیسته و نوشته هایش گاهی عینا توسط او کپی برداری شده است. بخشی از پیشگویی های منتسب به نوستر آداموس در نسخه های قدیمی تر موجود نیست و کاملا مشخص است همان گروه کابالایی که نوستر آداموس را پرورید و به دستگاه قدرت فرانسه نفوذ داد در ادامه کار خود و برای بهره برداری های بیشتر، مرتبا در نوشته های نوستر آداموس دست برده و برای تهیه مواد لازم برای خرافه پردازی و مشغول کردن جوامع هر روز صفحه جدیدی به نوشته های بی سر و ته او افزوده است.

کارگروه اشاعه خرافه گری در دستگاه فراماسونری قرن هاست
که نقشه های خود را با گرفتن تاییدیه از نوستر آداموس پیش برده و جبری و حتمی الوقوع جلوه می دهد.

در سال 1983 نسخه ‌های اصلی نوشته های مربوط به سال ‌های 1555 و 1557 توسط محققی به نام چومارات کشف و آشکار شد که بسیاری از نوشته های منتسب به نوستراداموس در آن نسخه ها موجود نیستند و هیچ سند معتبر امروزی هیچ یک از ادعاهای پرطمطراق در مورد پیشگویی های نوستر آداموس را نمی تواند اثبات ‌کند. بعدها مشخص شد که بسیاری از این پیشگویی ها شایعات غیر معتبر و اکاذیبی بوده‌ که توسط افرادی همچون ژابرت (1656)، گوناد (1693) و بارست (1840) ساخته شده و به نوشته های نوستر آداموس اضافه شده اند.

شهر سالون فرانسه، جایی که میشل سال های آخر عمر را در آنجا گذراند.

نوستر آداموس در نوشته های خود که نام پیشگویی بر آنها گذاشته است از داستان و اعتقادات اساطیری یونان و همچنین تورات، انجیل و قرآن کپی برداری کرده است. بخشی از پیش گویی های میشل ترجمه ای غامض از آیات قرآن مسلمین است که با شیطنت خاص یهود و پس و پیش کردن کلمات به خواننده تحویل داده شده است. مثلا نوستر آداموس در یکی از پیشگویی هایش می گوید: کسوفی در پیش خواهد بود که از زمان آفرینش گیتی تا زمان مرگ و مصائب حضرت مسیح و از آن زمان تا به امروز هرگز رخ نداده است و جهان چنین ظلمتی به خود ندیده است. حال به آیات مربوط به قیامت در سوره قیامت قرآن کریم دقت کنید: فاذا برق البصر و خسف القمر و جمع الشمس و القمر یقول الانسان یومئذ این المفر. هنگامی که بینایی خیره می گردد، و ماه فرو می رود، و خورشید و ماه گرد هم آیند، آن روز انسان می گوید: به کجا فرار کنم؟

زنده نگه داشتن مشکوک یاد و نام نوستر آداموس، شهر سالون فرانسه.

ویل دورانت جملات جالبی درباره نوسترآداموس دارد:

کتاب نوستراداموس مشتمل بر صدها فقره پیشگویی به زبان فرانسه گنگ و مبهم است و قابل تفسیر و تأویل‏های متفاوت و حتی متعارض. او در این کتاب به پیشگویی حوادث از نیمه سده شانزدهم تا «پایان جهان» پرداخته که به ‏زعم او در سال3797میلادی رخ خواهد داد. مطالب کتاب «چنان ماهرانه در لفاف ابهام پیچیده شده بود که هر سطر آن می‏ توانست تقریباً بر هر واقعه‏ای از تاریخ آینده انطباق یابد.» (ویل دورانت،تاریخ تمدن، ترجمه فریدون بدره‏ ای و دیگران، تهران: سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی،1368، ج6، ص1014)


ویل دورانت، نویسنده مجموعه 30 جلدی تاریخ تمدن:
مطالب کتاب نوسترآداموس«چنان ماهرانه در لفاف ابهام پیچیده شده بود
که هر سطر آن می‏ توانست تقریباً بر هر واقعه‏ای از تاریخ آینده انطباق یابد.»

مبلغان نوستراداموس مدعی‏ اند که او اعدام چارلز اوّل، پادشاه انگلیس، و لویی شانزدهم، پادشاه فرانسه، آتش‏ سوزی سال1666لندن، ظهور و سقوط ناپلئون اوّل، ظهور هیتلر و بسیاری از حوادث دیگر را پیش‏ بینی کرده است. این در حالی است که نوستراداموس از پیشگویی نزدیک‏ترین حوادث زمانش عاجز بود. به‏ نوشته ویل دورانت، «نوستراداموس برای شارل نهم عمری نود ساله پیشگویی کرد که ده سال بعد در24سالگی زندگی را بدرود گفت.» (همان مأخذ، ص 1013)

یکی از آخرین چاپ های کتاب نوستراداموس

(با ویرایش و تعلیقات سرژ هوتن)

فرار از مسولیت

بدیهی است میشل زیرک درس خود را در مکتب کابالای یهود به خوبی خوانده است و می داند که برای جلوگیری از تزلزل موقعیت خود در دربار و بین مردم در نتیجه آشکار شدن گاه و بیگاه دروغ هایش به چه دست آویزهایی باید متمسک شود. از این رو صفت "پیشگو" را به کلی برای خود نامناسب می دید و در فرصت های گوناگون به پیشگو نبودن خود اصرار داشت.
او در جایی برای پسرش که به نوعی باید وارث او باشد می نویسد: « پسرم اگرچه من از کلمه «پیشگو» استفاده کرده‌ام، اما چنین مقام بالایی را به خود نسبت نمی‌دهم و نام و یا وظیفه پیشگو را به خود نسبت نمی‌دهم». و یا در نامه ای به هنری دوم نوشته است: « برخی از پیشگویی ها اتفاق افتادن حوادث عجیبی را پیشبینی کرده‌اند. بهرحال من به هیچ وجه چنین عنوانی را به خود نسبت نمی‌دهم».
او در جایی دیگر فرار از مسئولیت و پاسخگویی در برابر ادعاهایش را به اوج رسانده و می نویسد: «من این شهامت را دارم که به لطف تحقیقاتم وبا در نظر گرفتن آنچه طالع بینی علمی می‌گوید پیش‌بینی کنم (هرگز در مورد جزئیات ضمانت نمی‌دهم) و مردم را در مورد تهدیدات ستاره‌ها آگاه کنم. و من آنقدر احمق نیستم که وانمود کنم پیشگو هستم».

قبر خدمت گذار صادق کابالای یهود در سالون فرانسه.

جمله آخری که از نوستر آداموس نقل شد؛ بسیار قابل تامل است. او آنقدر احمق نیست که وانمود کند پیشگوست! عده ای این وظیفه را به عهده گرفته اند و در طول حیات او، از او یک پیشگو ساخته و به قصد حمایت از منافع و اهداف خود او را تا بالاترین مدارج دربار نفوذ داده اند و پس از مرگش تا امروز نیز به بهره برداری از او ادامه می دهند. کتاب های فراوانی در تفسیر نوشته های مهمل نوستر آداموس نوشته می شود و تا کنون چندین فیلم توسط بزرگترین پادوهای هالیوودی دستگاه فراماسونری بر اساس پیشگویی های او ساخته شده است. چنین به نظر می رسد که نوستر آداموس به کلید واژه برنامه های تحمیق همه جانبه بشر امروزی از سوی محافل فراماسونری تبدیل شده است.

هالیوود در خدمت افسانه نوسترآداموس

پیشگامی اورسن ولز

در سال 1981، حدود سه سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، اورسن ولز(Orson Welles) و کمپانی برادران وارنر فیلمی 84 دقیقه‌ای درباره «پیشگویی‌های نوستراداموس» عرضه کردند که در ایران نیز به وسعت توزیع شد. در این فیلم، نوستراداموس در مقام پیشگویی بزرگ جلوه‌گر می‌شود. طبق این پیشگویی‌ها ایران و جهان اسلام با کشورهای کمونیستی متحد خواهند شد و در سال1999میلادی ایالات متحده آمریکا را آماج حمله اتمی قرار خواهند داد.


فیلم «مردی که آینده را دید»
ادای دین اورسن ولز به افسانه نوسترآداموس

اورسن ولز (1915- 1985)کارگردان و بازیگر سرشناس سینمای سده بیستم غرب است که پیوندهای عمیق او با کانون‌های صهیونیستی پوشیده نیست؛ و می‌دانیم که این تعلق موروثی بود.


اورسن ولز از جوانی به جادوگری علاقه فراوان داشت

به‌گفته اورسن ولز، مادر بزرگ او در مراسم تدفین پسرش (پدر اورسن ولز) مناسک شیطان پرستان را انجام می‌داد.(فرانک برادی،زندگینامه اورسن ولز، نیویورک، 1989، ص 14)و نیز می‌دانیم که اورسن ولز از جوانی به جادوگری علاقه فراوان داشت و یکی از اوّلین فیلم‌هایی که در آن بازی کرد (جادوی سیاه، 1949) درباره زندگی ژزف بالسامو (کنت کاگلیوسترو)، جادوگر و فراماسون و شیاد نامدار یهودی سده هجدهماست. در تعلق کمپانی برادران وارنر به کانون‌های زرسالار یهودی- صهیونیستی نیز تردید نیست. هدف از فیلم اورسن ولز این بود:القاء خطر «تهدید اتمی» به افکار عمومی آمریکا و فراهم کردن زمینه روانی برای گسترش صنایع تسلیحاتی از یکسو، و ترویج نفرت از اسلام و انقلاب اسلامی ایران از سوی دیگر.


فرجام سخن

شهرت عجیب نوستراداموس تصادفی نیست. در طول چهار سده پس از مرگ نوستراداموس کسانی وظیفه تعبیر و تفسیر پیشگویی‏های او را به‏دست داشته‏اند، در هر مقطع مهم تاریخی نام و یاد او را زنده کرده‏ اند و سخنان مبهم وی را پیشگویی‏هایی تحقق ‏یافته جلوه‏گر ساخته‏اند. به عبارت دیگر، «پیشگویی‌های نوستراداموس» به ابزاری بدل شده که کانون‌های زرسالار یهودی طرح‌ها و نقشه‌ها و گاه هیاهوهای تبلیغی خود را در غالب آن عرضه می‌کنند. به‌کارگیری «پیشگویی‌های نوستراداموس» برای بیان اهداف و آرزوهای این کانون‌ها علیه انقلاب اسلامی ایران و نیز بلوای اخیر پایان جهان دلیلی روشن بر صحت این مدعاست.

 

مشرق


منبعی که من از آن استفاده کردم:http://www.alvadossadegh.com/fa

..................................................................................................
منابع و مآخذ:


http://www.nostradamus.org/bio.php
http://www.pakalertpress.com/?s=nostradamus&x=7&y=8
http://wiki.answers.com/Q/What_is_a_Freemason
http://www.holocaustrevealed.org/english/s/p288.html
http://the-red-thread.net/KNIGHTS/secret70.html
http://francesco.venier.forumcommunity.net/?t=29566363
http://beforeitsnews.com/prophecy/2012/08/nostradamus-vatican-predictions-2441220.html
http://www.hogueprophecy.com/mabus
http://lkm.fri.uni-lj.si/xaigor/slo/nostrad.htm
http://www.adishakti.org/nostradamus/eternal_light_within.htm
http://www.hiddenrealities.8m.com/nostrodamus.html
http://www.crystalinks.com/geraldford07.html
http://www.nostradamus-dimde.de/index.php
http://www.shahbazi.org/blog/Archive/8708.htm
http://global-conspiracy.over-blog.com/pages/Association_Freemasons_Shaping_Society_The_Great_Nostradamus-1834527.html
https://mountainguerrilla.wordpress.com/2012/09/05/putting-on-the-nostradamus-cap/
https://passthespork.wordpress.com/tag/france






برچسب ها : هالیوود  , پایان جهان  , 2012  , نوستر آداموس  , پیشگویی های دروغین  , تحریف  , تقلید  , فراماسونری  , یهود  ,

      

تحریف تاریخ ایران در فیلم آلمانی زندگی ابوعلی سینا+تصاویر

خبرگزاری فارس: در فیلم «طبیب» که توسط سینمای آلمان بخشی از زندگی ابوعلی‌سینا به تصویر کشیده می‌شود، سعی شده حکومت شیعه آل‌بویه و ایرانیان، افرادی متعصب و ضد مسیحی معرفی شوند.

خبرگزاری فارس: تحریف تاریخ ایران در فیلم آلمانی زندگی ابوعلی سینا+تصاویر

به گزارش خبرگزاری فارس، پروژه 26 میلیون دلاری «طبیب» به کارگردانی «فلیپ اشتولتسل» مدتی است که در آلمان کلید خورده است.

 

استقبال رسانه‌ها از آغاز فیلمبرداری فیلم «طبیب» در آلمان

لوکیشن فیلم طبیب (بازسازی فضای اصفهان در دوران ابوعلی سینا یکی از دغدغه‌های کارگردان فیلم بوده)

 

بن کینزلی بازیگر نقش ابوعلی سینا (این فیلم پس از آلمان در مراکش ساخته می‌شود)

این فیلم که محصول سینمای آلمان است، بخشی از زندگی حکیم ابوعلی‌سینا (با بازی بن کینزلی)، طبیب ایرانی را روایت می‌کند که جوانی مسیحی به قصد آموختن علم پزشکی به نزد او در اصفهان می‌رود.

ادامه مطلب...




برچسب ها : ابو علی سینا  , هالیوود  , اسلام ستیزی  , ایران هراسی  ,