Rise of the Planet of the Apes
آغاز سیاره میمون ها
محصول سال 2011
هنرپیشگان: جیمز فرانکو، فریدا پینتو
کارگردان: روپرت وایات
ویل رادمن با آزمایشات فراوان روی شامپانزهها پی می برد که دارویی بنام ALZ-112 بروی مغز یکی از آنها تاثیر گذاشته و می توان این دارو را در جهت درمان بیماری آلزایمر استفاده کرد . اما زمانیکه ویل سعی دارد تحقیقات خود را برای سرمایه گذاران بیان کند ، شامپانزه شماره 9 که آزمایشات روی او جواب داده است از اتاقک خود در آزمایشگاه گریخته و پس از به هم زدن کل آزمایشگاه توسط ماموران کشته می شود . در ادامه مشخص می شود که شامپانزه شماره 9 بچه دار شده است و تمام خشم وی برای حفاظت از بچهاش بوده است ...
با نگاهی به ایدئولوژی های نوین در غرب می توان پی برد که انسان سالهاست از دیدگاه آنها ارزش والای خود را از دست داده است. سخنانی که در گذشته درباره مقام والای انسان و اشرف مخلوقات بودن آن گفته می شد و ریشه همه آنها در تفکرات شرقی بود ، امروز در اغلب سیستمهای فکری غرب مورد تمسخر واقع می شود . به عقیده غرب همه این امتیازات ویژهای که به انسان داده می شد ریشه در یک عقیده بطلمیوسی کهن درباره زمین و آسمان و مرکزیت زمین و گردش کرات به دور زمین بود ؛ و با رفتن این عقیده جایی برای اشرف مخلوقات بودن انسان باقی نمی ماند . همین امر موجب شده است که بشر غربی متواضعانه خود را همانند دیگر موجودات بپندارد و روح را نیز به عنوان جنبه ای مستقل از وجود انسان ندانسته و فکر و اعمال روحی را مظاهری از ماده و انرژی بداند.
در همین راستاست که با سوء استفاده ایدئولوژیک از نظریات افرادی چون لامارک و داروین، و علومی چون زیست شناسی و ژنتیک و رفتارشناسی جانوری و زیست شناسی مولکولی و ترویج و تبلیغ آنها سعی در اثبات تفکرات خود دارد . یکی از مهمترین راه های تبلیغ این تفکرات همانا دنیای سینما بوده که بشر غرب بوسیله آن سالهاست سعی در اثبات حقانیت اخلاق خاشعانه خود در مقابل موجودات دیگر بالاخص حیوانات را دارد .
سری فیلمهای "سیاره میمونها" از جمله فیلم هاییست که در این زمینه ساخته شده که آخرین آنها "ظهور سیاره میمونها" است. در این فیلم که همانند فیلمهای قبلی بر اساس رمان "پی یر بول" ساخته شده ، قرار است اوج تواضع و فروتنی بشر غربی را در مقابل میمونها شاهد باشیم . بشر غربی که در طی سال ها با رد شعور اجداد خود و حقایقی چون خلقت حضرت آدم و مسئله روح سعی دارد ثابت کند که از نسل میمونها به وجود آمده است، در این فیلم نیز می کوشد در کنار داستان اصلی فیلم این نظریه را به تصویر بکشد .
از همان ابتدای فیلم عناصر به گونهای چیدمان شده است که بیننده با میمونها ابراز همدردی کند . در سکانس آغازین فیلم تعدادی شکارچی آفریقایی با هدایت گروهی از میمونها به سمت تلههایی که روی زمین کار گذاشته اند ، تعدادی از آنها را بطور زنده به دام میاندازند . پس از آنکه آخرین میمون درون قفس قرار گرفت ، موسیقی پخش می شود که این موسیقی در کنار نمای آخر و فریادهای میمون درون قفس ، قرار است احساسات بیننده را در جهت همدردی با میمونهایی که از وطنشان دور می شوند، تحریک کند؛ شاید هم قرار است بیننده غربی را به یاد اجداد خود و دور شدن از اصل خود بیاندازد .
در ادامه مسئله هوشمند شدن یکی از میمون ها در اثر مصرف دارویی بنام ALZ مطرح می شود. که طی آن مشخص می شود که این دارو بر مغز میمون چنان تاثیری گذاشته است که می تواند در 20 حرکت "مسئله برج هانوی" را حل کند که این نیز قرار است مسائلی چون موتاسیون و تکامل هدفدار و امثالهم را نشان دهد .
در ادامه هرچه از مدت زمان فیلم می گذرد تمام ماجرا حول شخصیت میمونی بنام سزار شکل می گیرد و اساسا فیلم جز پرداخت شخصیت سزار شخصیت پردازی دیگری ندارد . نکته بسیار جالبی که در شخصیت سزار وجود دارد مسئله اخلاق و فهم عاطفی انسان گونه اوست . به عنوان مثال در یکی از سکانس ها به ویل که مراقب اوست ، پیشنهاد می کند که با کارولین دامپزشک باغوحش غذا بخورد ؛ و یا زمانیکه پدر ویل که دچار آلزایمر است اتوموبیلش را به اتوموبیل همسایه می کوبد ، سزار دفاع جانانه ای از وی می کند ؛ که این نکته نیز در جهت حل مسئله چگونگی بوجود آمد مسائل اخلاقی و عاطفی در اجداد بشر غربی است .
مطلب بسیار جالبی که فیلم روی آن تاکید کرده است ، مشترک بودن دودمان انسان با میمونهاست . و برای این امر تقریبا تمام خانواده بزرگ انسانسایان یا هومینید ، اعم از شامپانزه ، گوریل و اورانگوتان را پس از آنکه سزار به باغوحش برده می شود ، شاهدیم . بعد از قیام میمونها نیز این مطلب نمود بیشتری پیدا می کند به گونهای که تمام انواع میمونها در قیام مشارکت جدی دارند .
با توجه بر روی حرکات و طرز راه رفتن و ایستادن سزار از زمان مطرح شدن شخصیت سزار تا پایان فیلم ، پی می بریم که فیلم مسئله سیر تکاملی تا رسیدن به انسان راستقامت را نیز مطرح کرده و بر روی آن تاکید جدی دارد . که در پایان فیلم این مطلب بوضوح دیده می شود آنجاکه سزار پس از نجات ویل روی دوپای خود همانند یک انسان ایستاده و به صحبتهای ویل گوش می دهد . در مجموع می توان گفت فیلم قرار است با چیدن فرضیه های گوناگون "تکامل بشر" در کنار یگدیگر به بیننده القا کند که از نسل میمونها بوده است.
منبع: سینما پرس/مهدی علیپور
http://cinemapress.ir/news/27234/
برچسب ها : نقد ظهور سیاره ی میمون ها , داروین و سینما , القای تکامل در فیلم ها , تکامل انسان از میمون , هالیود و داروین , فرضیه باطل تکامل ,