سال 92 هجری قمری(712 میلادی) مسلمانان به رهبری طارق بن عزیز با لشگری 7 یا 12 هزار نفری از شمال آفریقا وارد شبه جزیره ایبری (اسپانیا و پرتغال فعلی) شدند و با شکست مسیحیان تمدنی را به نام اندلس بنا نهادند که 800 سال اسپانیا را مهد تمدن و علم اروپا نمود . (آن زمان اروپا در جهل و تاریکی قرون وسطی بسر می برد) به عنوان مثال در پایتخت آنها (شهر قرطبه) 900 حمام عمومی وجود داشت که با سنگ های مرمر تزئین شده بود، مدارس رایگانی وجود داشت که دانشمندان بزرگی در ریاضیات، نجوم، شیمی و ... تربیت کرد (مثلاً جراحی های دقیق چشم در این تمدن انجام می شد.) سال 897 هجری قمری، فردیناند مسیحی با سپاهی به عمر این حکومت خاتمه داد. ابتدا کشتاری را آغاز کرد که سابقه نداشت حتی به مسلمانانی که مسیحی شده بودند هم رحم نکرد و در یک روز 3000 نفر از آنها را به نام عرب های خائن زنده زنده در آتش سوزاند. سپس تمام مساجد، دانشگاه ها و نهادهای تمدن را به بهانه حذف اسلام ویران کرد.
براستی علت افول این تمدن چه بود؟
شنیدن دلایل این سقوط از زبان یک نویسنده اروپایی (گوستاو لوبون) خالی از لطف نیست :
« دشمنان با انتشار فساد و رواج مشروبات الکلی و بی بند و باری و بالاخره در اثر اختلاف بین زمامداران حکومت، بر مسلمانان چیره شدند ..»
تحلیل مقام معظم رهبری پیرامون تلاش کشورهای غربی در اندلسی کردن ایران بصورت زیر بیان شده است :
“ تهاجم فرهنگی، مثل خود کار فرهنگی، اقدام آرام و بی سر و صدایی است. یکی از راه های تهاجم فرهنگی این بوده است که سعی کنند جوان های مؤمن را از پایبندی های متعصبانه به ایمان، که همان چیزهایی ست که یک تمدن را نگه می دارد منصرف کنند، همان کاری را که در اندلس، در قرن های گذشته کردند. یعنی جوان ها را در عالم به فساد و شهوترانی و می گساری و این چیزها مشغول کردند، این کار حالا هم دارد انجام می گیرد. . . .”( 21 مرداد 1371)
“ پیش از این در سال گذشته نیز، وقتی روستاها و شهرهای افغانستان بر اثر موشکهای آمریکایی ویران می شدند و ملت مظلوم افغانستان زیر بمباران آمریکایی ها دست و پا می زدند، یک استراتژیست نظامی آمریکا گفت: اگر به جای این موشکها، برای جوان های افغان، لباس زیر زنانه و وسایل شهوترانی و پوششهای سبک غربی و آمریکایی بفرستید، بدون صرف این هزینه می توانید افغانستان را تصرف کنید و خرج تسلیحات در کیسه تان باقی می ماند. به جای بمب و موشک و راکت، سی دی های پورنوگرافی و منظره ها و ادبیات مهیج شهوت را میان آنها ترویج کنید. آن وقت کار بر شما آسان می شود. . . سیاست امروز، سیاست اندلسی کردن ایران است. موضوعی که من با شما در میان می گذارم شکل موعظه ندارد، بلکه موضوعی اساسی است که با بهترین عناصر یک ملت - که شما جوانان باشید - در میان گذاشته می شود. . . نسل جوان کشور که بیش از نیمی از ملت و جمعیت کشور است، باید بداند در مقابل آرزوهای بزرگ، آرمانهای بلند و هدفهای مقدس و قابل قبول و موجه او چه موانعی وجود دارد. روزگاری مسلمانان در جنوب اروپا و اسپانیا تا جنوب فرانسه، کشوری اسلامی به وجود آوردند. این کشور مهد تمدن شد و علم در اروپا از همان تمدن اندلسی قرون اولیه اسلام شکوفا شد.... اروپایی ها وقتی خواستند اندلس را از مسلمان ها پس بگیرند، اقدامی بلند مدت کردند. آن روز صهیونیست ها نبودند، اما دشمنان اسلام و مراکز سیاسی علیه اسلام فعال بودند. آنها به فاسد کردن جوان ها پرداختند و در این راستا انگیزه های مختلف مسیحی، مذهبی یا سیاسی داشتند. یکی از کارها این بود که تاکستان هایی را وقف کردند تا شراب آنها را به طور مجانی در اختیار جوان ها قرار دهند. جوان ها را به سمت زنان و دختران خود سوق دادند، تا آنها را به شهوت آلوده کنند. گذشت زمان راههای اصلی برای فاسد یا آباد کردن یک ملت را عوض نمی کند. امروز هم آنها همین کار را می کنند.” (6 فروردین 1381)
بنابراین دو دلیل اصلی سقوط اندلس به صورت زیر میباشد :
الف- رواج فساد و فحشا
مسیحیان تاکستان های بزرگ و متعددی وقف کرده بودند که مشروبات حاصل از آنها به شکل رایگان بین جوانان مسلمان توزیع می شد. کارکنان این تفریحگاه ها دختران زیبا روی مسیحی بودند که تلاش آنها جلب جوانان مسلمان به سمت این مشروب فروشی ها بود. کم کم بسیاری از مردم و حاکمان به بی تقوایی و بی بند و باری روی آوردند.
ب- اختلاف و تفرقه
هر زمان که قدرت دولت مرکزی ضعیف می شد حاکمان محلی طغیان می کردند و برای تثبیت قدرت خود با پادشاهان مسیحی همجوار پیمان دوستی می بستند و دست آنها را برای کشتار و غارت برادران مسلمان خود باز می گذاشتند و حتی هنگام جنگ با جاسوسان خود ورود آنها را به قلعه های مسلمانان تسهیل می کردند.
* به نظر شما آیا نباید از سرنوشت اندلس عبرت بگیریم؟
حضرت آقا از سال 1368 جبهه جدید دشمن را تحت عنوان تهاجم فرهنگی به مسئولان گوشزد کردند و سال ها در سخنرانی های مختلف خواستار چاره اندیشی در این مورد شدند، اما دریغا که گوش شنوایی وجود نداشت. عده ای تهاجم را قبول نداشتند و می گفتند : « فرهنگ ها با هم تعامل می کنند نه تهاجم!» و عده ای غرق در سازندگی بودند و می گفتند : « به ما چه ! » و عده ای دیگر این را توهم توطئه می پنداشتند. نتیجه این شد که می بینیم! تهاجم فرهنگی تبدیل به شبیخون فرهنگی و سپس ناتوی فرهنگی شد و ما همچنان خودمان را به خواب زدهایم.
و من الله توفیق
برچسب ها : جنگ نرم , ناتوی فرهنگی , اندلس ,